
میگویند هرکسی حق دارد هر قهوهای را که بهنظر خودش «بهترین قهوه» است، به باقی قهوهها ترجیح دهد. این گزاره را اگر تعمیم دهیم، تقریبا در مورد هر موضوعی میتواند صدق کند. جواد از تماشای فیلم «مطرب»¹ لذت میبرد و نازنین از «توت فرنگیهای وحشی»². هستی در ماشین «آرش و مسیح»³ گوش میکند و کاوه «شبانههای شوپن»⁴. مادربزرگ من قهوهای را میپسندند که صبح از یک قهوهفروشی ارمنی بهصورت سابه و در پاکتی قهوهایرنگ از جلفای اصفهان خریده و با ریزهکاریهایی که خود سینهبهسینه از مادر و مادربزرگش فرا گرفته، آنرا در جذوهای دستساز روی گاز دمآوری میکند. هوتن ولی اسپرسویی را دوست دارد که قهوهاش از یک برشتهکاری تخصصی در لندن آمده و باریستا آنرا با دقیقترین جزئیات و با اسپرسوسازی حرفهای و چندجوشانه عصارهگیری کرده است. جواد و نازنین و هستی و کاوه و هوتن و مادربزرگ من همگی محقاند آنچه را که خودشان به هر دلیلی و با هر منطقی میپسندند برگزیده و از انتخابهای شخصیشان لذت ببرند. اگر کسی به شما بگوید «اشتباه میکنی که فیلم مطرب و قهوه ترک بیشعصارهگیریشده دوست داری»، خودش به خطاست. هیچکس اجازه ندارد انتخابهای سلیقهای و شخصی دیگری را زیر سوال ببرد.
اما… مساله یک امّای بزرگ دارد؛ موضوع جنبههای دیگری هم دارد که میخواهیم آنرا در یادداشت پیش رو مطرح کنیم.
یک پاسخ
سلام، این یک دیدگاه است.
برای شروع مدیریت، ویرایش و پاک کردن دیدگاهها، لطفا بخش دیدگاهها در پیشخوان را ببینید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته میشود.